یک فرشته به نام...
از مردن نمیترسم میترسم که برای آخرین بار تو را نبینم و چشم هایم را برای همیشه ببندم میترسم از اینکه یک روز دیگر تورا ببینم و تو به من بگویی: شما؟ غافل از اینکه این خانومی که تو امروز بهش میگی شما تنها چند روز تمام دنیات بود ولی تو سالهاست که رویای شیرین او در هنگام تنهایی هستی سالهاست که با خاطرات تو میگرید اما هیچ دفعه شکایت نمیکند سالهاست که برای اینکه تو را تنها یکبار دیگر ببیند زنده است!
نظرات شما عزیزان:
سلام دوست عزیز.
عالی بود.
از شما دعوت میکنم به وبلاگ منم سر بزنی.
خوشحال میشم نظرتو بدونم.
موفق باشی
Power By:
LoxBlog.Com |