یک فرشته به نام...

بسیار نفس گیر شده است هوای این روزها!

اما؛

هنوز هم در میان اینهمه هیاهوی دود،

میتوان عاشقانه نفس کشید!

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 14:49 توسط نگاه| |

 

بودی کنار من؟که حالا اینقدر نگرانم شده ای؟!حتما میترسیدی تب عشقم به تو

سرایت کند؟نترس!دیگر نترس!

بیماری عشق واگیر ندارد.

اما......

لیاقت میخواهد!!!

نوشته شده در جمعه 15 دی 1391برچسب:,ساعت 17:37 توسط نگاه| |

نمیدانم از دستت ناراحتم،عصبانی ام،خوشحالم.....

نمیدانم چم شده است!

اهان!فقط یک چیز را میدانم.

این که

دیگر وقتی به اسمان نگاه میکنم در نظرم لاجوردی نیست،دیگر ابهای مواج

سبز و ابی دریا رنگ چشمان تو نیستند،دیگر اینکه برگ های گل رز مانند

دست های تو نرم نیستند

و اینکه...........

وقتی گل های یاسمن را میبویم دیگر عطر تورا نمیدهند!

نوشته شده در جمعه 15 دی 1391برچسب:,ساعت 17:14 توسط نگاه| |

نوشته شده در دو شنبه 11 دی 1391برچسب:,ساعت 10:44 توسط نگاه| |


Power By: LoxBlog.Com